امیرخانی و کتابفروشی!
داستان فروش اولین کتاب امیرخانی از زبان خودش
سالها پیش که اولین کتابم را نوشتم، به دلیل نبود امکانات و غیرحرفهای بودن ناشر، سه هزار نسخه از کتابم شش سال در انتشارات ماند و آخر سر هم ناشر 300 نسخه از آن را به عنوان حقالتالیف به من داد. این 300 نسخه مدتها روی دستم ماند، تا اینکه یک پخش کتاب پیدا کردم و آن را به آنجا بردم. به مسئول آنجا گفتم: استاد امیرخانی را که میشناسید؟ آنها هم فکر کردند استاد امیرخانی خوشنویس را میگویم، گفتم: کتاب جدیدشان چاپ شده است، آیا مایل هستید آن را پخش کنید؟ آنها هم گفتند: باعث افتخار است! و همه کتابهایم را پذیرفتند و اینگونه شد که اولین کتاب من به فروش رفت.
بقیهی مصاحبهی خواندنی ایشان دربارهی تعریف داستان، فرق داستان و خاطره یا سفرنامه، نسبت خیال و واقعیت در داستان و...
کلمات کلیدی : کتاب، داستان، رضا امیرخانی، زبان فارسی